مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
جمعه، 29 مرداد 1400 ساعت 06:452021-08-20سياسي

ماجرای سربریده در اتاق یک امدادگر/ رزمنده ای که سقای رزمندگان نشد!


نفسم توی سینه ام حبس شده بود و بالا نمی آمد.

سر قطع شده را به دامن گرفتم.

نوری در چهره شهید دیدم.

سر بریده آقا امام حسین (ع) در ذهنم تداعی شد.

- خبرگزاری فارس _ گروه حماسه و مقاومت: تازه دیپلمش را گرفته بود که غائله کردستان شروع شد.

برای همین خودش را از بیجار به پاوه رساند و این حضور، بهانه ای شد تا سال ها در خط مقدم جبهه به عنوان امدادگر داوطلب  حضور داشته باشد.

عزت قیصری بانوی رزمنده کردستانی خاطرات حضورش در عرصه مقاومت و حماسه را در کتابی به نام دادا ترسیم کرده که این کتاب از سوی نشر مرزوبوم منتشر شده است، در ادامه 2 برش کوتاه از این کتاب را می خوانیم:  ای سر پر خون! از کجا آمده ای؟  شب بیستم اسفند ماه 1364 برای استراحت به طرف پانسیون حرکت کردم.

پانسیون در آخر بیمارستان بانه و از بخش بستری مجروحان، فاصله زیادی داشت.

چراغ های پانسیون خاموش بود و ترس و وحشت مرا گرفته بود.

خوابگاه بر اثر انفجار فاقد در و پنجره بود.

پنجره اتاق من رو به کوچه ای خلوت بود.

برای همین هیچ وقت احساس امنیت نمی کردم.

وارد اتاق که شدم، لامپ را روشن کردم.

ساعت از دوازده گذشته بود.

عرض اتاق را بی توجه طی می کردم.

پایم به چیز سفتی برخورد.

با صحنه ای مواجه شدم که ترس و وحشت سراسر وجودم را فراگرفت.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

ماجرای سربریده در اتاق یک امدادگر/ رزمنده ای که سقای رزمندگان نشد!

ماجرای سربریده در اتاق یک امدادگر/ رزمنده ای که سقای رزمندگان نشد!