مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
جمعه، 12 شهریور 1400 ساعت 14:252021-09-03ورزشي

پشت پرده موفقیت یک آقازاده/ مهرداد چگونه عامل دلگرمی خانواده اش شد؟


خبرگزاری فارس چهارمحال و بختیاری؛ مریم رضی پوراز صدای پچ پچ پدر و مادرم چشم هایم را باز کردم هنوز هوا تاریک است حوصله نداشتم ساعت را نگاه کنم حتما مثل همیشه عقربه های ساعت عدد پنج را نشان می دهد.

سرم را چرخاندم از لای درب نیمه باز پدرم را دیدم که در حال جمع کردن سجاده اش بود، باز چشم هایم سنگین شد.

صدای مادرم را شنیدم که می گفت حسین آقا این دوتا لقمه نان و پنیر را بگیر، باز که ظرف غذایت را فراموش کردی آخه چندبار بگم بعد از کارت در کارخانه بیا خونه استراحت کن چرا باز می روی سر کارهای بنایی حسابی خودت را خسته می کنی.

پتو را روی سرم کشیدم، آخه پدرم هر چقدر هم عجله داشته باشد موقع رفتن سری به اتاق ما می زند، یک بار شنیدم که به مادرم گفت این روزها بالاخره تمام می شود و این بچه ها مزد زحمات مرا می دهند، برنامه هر روز صبح ما همین بود؛ صدای بسته شدن درب را شنیدم و این یعنی پدرم رفته؛ پتو را کنار زدم دستی به چشمانم کشیدیم متوجه اشک هایم نشدم که کی صورتم را خیس کرده اند.

مادرم در آشپزخانه مشغول بود این را از سروصدایش فهمیدم، از پنجره اتاق به حیاط کوچک اما با صفایمان خیره شدم انگار داشت برف می آمد ناخودآگاه حواسم پیش پدر رفت یعنی کلاه و لباس گرم به تن داشت.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

پشت پرده موفقیت یک آقازاده/ مهرداد چگونه عامل دلگرمی خانواده اش شد؟

پشت پرده موفقیت یک آقازاده/ مهرداد چگونه عامل دلگرمی خانواده اش شد؟