گرمای آبادی در سرمای زنجانساعت حرکت نامعلوم بود. منتظر بودیم تا وزیر از جلسات و برنامه های ممتد و مداومش خارج شده تا معلوم شود زمان حرکت او چه موقع است؛ تازه آن هم حدودی، - نه قطعی. قرار هم این بود که ما زودتر از وزیر در استان زنجان باشیم. بالاخره زمان سفر مشخص شد. شب را در راه بودیم. برای استراحت و نماز از ماشین که پیاده می شدیم سرمای هوا نوک دماغ و لپ های مان را سرخ می کرد. سرمای عجیبی بود . بالاخره رسیدیم و فرصت چند ساعته ای برای استراحت پیدا شد اما کوتاه بود. وزیر به همراه رییس جمهور و سایر وزرا ساعت هفت و نیم صبح از فرودگاه زنجان وارد این شهر شدند و کار ما از همان ساعت که دیگر سرما به اوج خود رسیده بود، شروع شد. شیرینی زیتون همان اول کاری، آقای وزیر ما را به دنبال بزرگ ترین دغدغه خود در وزارتخانه راه و شهرسازی، یعنی نهضت ملی مسکن کشاند؛ پروژه احداث 17 هزار و 430 مسکن در کوی زیتون شهر زنجان. از آنجا هم بی هیچ فوت وقتی، سری به پروژه های در حال ساخت کوی نصر زدیم و وزیر به کارگران در حال کار خداقوت و خسته نباشید می گفت. مرام دولت مردمی دست به گوشی و پشت سر هیئت همراه وزیر، وسط سرکشی از پروژه ها داشتم با خودم فکر می کردم که چقدر تصورم از همراهیِ هیئت دولت در سفرهای استانی با واقعیت متفاوت است که گوش هایم با صدای عتاب آقای وزیر زنگ خورد: آقا جان برای استقبال بنر برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |