حق یک فرمانده سپاه از بیت المالبه گزارش سایت قطره و به نقل ازگروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، در بخشی از خاطرات شهید برونسی در کتاب خاک های نرم کوشک آمده است:او جبهه ماند و من آمدم مشهد، مرخصی. صبح روز بعد رفتم ملک آباد، - هیچ وقت شهید برونسی را آن طور ناراحت و عصبانی ندیده بودمش، با صدایی که می لرزید، گفت: شما به چه اجازه به خونه من ماشین لباسشویی آوردی؟ مگه من رفتم جنگ که ماشین لباسشویی بیاد توی خونه ام؟ به گزارش سایت قطره و به نقل ازگروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، در بخشی از خاطرات شهید برونسی در کتاب خاک های نرم کوشک آمده است:او جبهه ماند و من آمدم مشهد، مرخصی. صبح روز بعد رفتم ملک آباد، مقر سپاه. یکی از مسوولین رده بالا گفت: به هر کدوم از فرماندهان وسیله ای دادیم، یک ماشین لباسشویی هم سهم آقای برونسی شده. مکث کرد و ادامه داد: حالا که ایشون نیست، شما زحمتش رو می کشین که ببرین خونه شون؟ می دانستم حاجی اگر بود، به هیچ عنوان قبول نمی کرد. پیش خودم گفتم: چی از این بهتر که تا نیست من ترتیب کارو بدم. اجر معنوی یا ماشین لباسشویی؟این طوری وقتی خبردار می شد، در مقابل عمل انجام شده قرار می گرفت و دیگر کاری نمی توانست بکند. برای همین هم گفتم: با کمال میل قبول می کنم. ماشین لباسشویی را گذاشتم عقب یک وانت و سریع بردم خانه شان. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |