مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
سه شنبه، 9 آذر 1400 ساعت 09:252021-11-30سياسي

خاطراتی از شهید ناصرپنجستونی


پدر شهید پنجستونی از ناصرش می گوید.

- علی محمد پنجستونی پدر شهید ناصر پنجستونی ، اظهار کرد: دانش آموز بود و قرار نداشت، می گفت رهبر دستور داده و من هم باید به جبهه بروم.

می گفت حالا که عراق به مملکت ما حمله کرده و ما را از خانه هامان آواره کرده ما هم باید به جبهه برویم.

من خودم هم در جبهه بودم و آواره در کوهها بودیم.

به او گفتم تو پسر بزرگ من هستی و مادر و بچه ها زیر چادر هستند.

گفتم تو در خانه بمان و من در جبهه هستم کافی است.

گفت نه، من هم باید به جبهه بروم.

بالاخره به جبهه رفت و در تپه گامو کردستان شهید شد.

آرپی جی زن بود و یک دستش از شدت جراحت قطع شده بود.

آن زمان حضرت امام خمینی (ره) فرموده بود که شهدا به غسل نیاز ندارند.

من هم به تنهایی او را با همان لباسهای بسیجی اش در قطعه شهدای بنیاد شهید خاک کردم.

کمک کسی را هم قبول نکردم.

یکبار که به مرخصی آمد بمباران شدیم و ما هم در میشخاص چادر زده بودیم، قرار بود فردا نفت بیاورند.

صبح خیلی زود، قبل از آنکه من بیدار شوم، دو 20 لیتری برداشته بود و رفته بود صف نفت.

اصلا حرف از سختی و آسانی جبهه نمی زد.

می گفت مبادا مادرش ناراحت بشود.

من که خودم در جبهه بودم و سختی ها را می دانستم.

انتهای پیام


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

خاطراتی از شهید ناصرپنجستونی

خاطراتی از شهید ناصرپنجستونی