مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
جمعه، 19 آذر 1400 ساعت 08:152021-12-10سياسي

روایت مادرانه یک پرستار از روزهای جدایی اش از خانواده/گاهی وسط بازی با پسرم از خستگی خوابم می برد!


به مناسبت روز پرستار و میلاد فرخنده حضرت زینب «س» با یکی از پرستاران زحمتکش در خط مقدم مبارزه با کرونا گفتگو کرده ایم.

- گروه زندگی؛زینب نادعلی:به بیمارستان بقیه الله می رویم و آن راهرو های بلند را پشت سر می گذاریم،از کنار آدم هایی رد می شویم که هر کدام انبوهی از کاغذ های آزمایش به دست گرفتند.

جلوتر می رویم و از کنار کسانی عبور می کنیم که با حالت مضطربی روی صندلی های انتظار منتظر شنیدن خبری خوش از حال عزیزان شان هستند.

وارد یکی از بخش ها می شویم، پرستاری توصیه می کند که یک ماسک دیگر روی ماسک مان بزنیم.

پرستارها مدام دراتاق های بیماران در رفت و آمدند، از همان جا هم که ایستادیم می توانیم به راحتی صدای بیماران را بشنویم.

در میان آن چهره های خسته به دنبال کسی هستم که بتوانم چند دقیقه ای با آن گفتگو کنم.

بلاخره یکی از پرستاران می آید و در ایستگاه پرستاری می نشیند فرصت را مناسب می بینم و درخواستم را مطرح می کنم.

لبخندی می زند و می پذیرد من را به اتاق دیگری دعوت می کند که گویا اتاق استراحت شان است می نشینم روی یک صندلی و خانم پرستار هم می نشیند رو به رویم و گفتگو را شروع می کنم.

    در ابتدا خودتان را معرفی کنید  من معصومه پوردشت پرستاربخش آموزش مجازی شده و خیلی از کارهای آموزش به عهده ما والدین است.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

روایت مادرانه یک پرستار از روزهای جدایی اش از خانواده/گاهی وسط بازی با پسرم از خستگی خوابم می برد!

روایت مادرانه یک پرستار از روزهای جدایی اش از خانواده/گاهی وسط بازی با پسرم از خستگی خوابم می برد!