از کشور نمی روم؛ چون دستم از رفتن کوتاه است!مسئله کشور تنها کسانی نیستند که مهاجرت می کنند، بلکه مسئله ای چالشی تر از سوی گروهی است که مهاجرت نکرده اند اما دل شان هم بر ماندن نیست و هر گونه تلاش برای زیستنِ با کیفیت را ناممکن می دانند. - عصر ایران؛ سجاد بهزادی- آمار کسانی که ماهانه و یا سالانه ترک وطن می کنند، به صورت مدام در گوشه وکنار منتشر می شود وما می خوانیم و یا می شنوییم. اما آمار بخشی از جامعه که دل شان برای رفتن می تپد اما دست شان از رفتن کوتاه است را نمی دانیم. گفته می شود مهاجرت در ایران کشور را در آستانه یک بحران قرار داده است و به قول دکتر محسن رنانی گوهر ایران در خطر است و کشور وارد مرحله فرسایش تمدنی شده است. اما اگر حدس به یقین مان باشد که چند صد برابر افرادی که رفته اند را کسانی تشکیل می دهند که اگر چه مانده اند اما دل شان در پی رفتن است وفقط دست شان کوتاست؛ عمق ماجرا بحرانی تر ظهور می کند. این افراد از قشرهای مختلف جامعه هستند. دوست، همسایه، همکار ویا همفکرخود را می بینند که کشور را ترک کرده اند و خود نیز مدام سودای ترک وطن دارند، اما دست شان از رفتن کوتاست. به قول باباطاهر عریان؛ ز دست دیده و دل هر دو فریاد/که هر چه دیده بیند دل کند یاد. در مقابل این دو گروه که یا از کشور رفته اند ویا دوست دارند بروند اما دست شان از رفتن کوتاه است، تعداد بسیار کمتری هم هستند برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |