خاکی ترین سرباز وطن؛ در کشاکش جاذبه خاک و عهد باطنی برای رفتناز شهدا نوشتن همیشه سخت است به ویژه نوشتن از شهیدی که با شهادت، دیدگان همه عالم مبهوتش شد. به دنبال واژه ای بودم تا شروع مناسبی داشته باشم برای سرداری که در عین سرداری، - ایسنا/بوشهر از شهدا نوشتن همیشه سخت است به ویژه نوشتن از شهیدی که با شهادت، دیدگان همه عالم مبهوتش شد. به دنبال واژه ای بودم تا شروع مناسبی داشته باشم برای سرداری که در عین سرداری، خاکی ترین سرباز وطن بود و چه واژه ای زیباتر از همان که خودش می خواست؛ سرباز وطن! چه زیبا گفته اند که خاک را خون شهید تربت می کند. شهدا آیینه تمام نمای گذشتن از تعلقات و عبور از خود برای رسیدن به معبودِ محبوبِ خویشند و چه نیک آموزگاری است شهید، برای آنان که با درک رسالت خویش، محکوم به خدمت اند. شهید سلیمانی؛ همان که مثل خیلی ها، تا قبل از شهادتش فقط اسمش را شنیده بودم، آن هم بیشتر به واسطه دوستانی که یا همسرشان سپاهی بود و یا برادر و پدرشان. در قید این دنیا نبودم، تمام هستی ام چاردیواری کتاب و درس و مشقم بود. این وسط یک جایی از این درس و مشق به واسطه حرفی که یک بار به زبان آوردم تا قیامِ قیامت مدیون حاج قاسم و شاگردان شهیدش هستم. سال آخر دبیرستان بودیم. دختری شر و شیطون بودم که یکبار با یکی از همکلاسی های خودم که متاهل بود و شوهرش هم سپاهی، نمی دانم چه شد، چه کردم یا چه کرد که دعوایما برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |