مادر بودن، با همه سختی ها و زیبایی هایش!شنیدن نامم از زبان تو صوتی دل انگیز و طربناک است که از جان و دل جاری و بر جان و دل عجیب خوش می نشیند. - مادر، مرا تنگ در آغوش بکش و عطوفت دستانت را بر جانم تزریق کن، من با تو جوانه زده ام، با تو پر گشوده ام؛ اما هنوز همچون طفلی صغیر هواخواه مهر و نوازش تو هستم. آری هنوز کودکم، هنوز بزرگ نشده ام پس نزن قلب مرا از محبت و عشق وجودت، سیرابم کن از شراب آغوشت تا محبت را نشخوار همیشگی ذهنم کنم. تو که می خندی خوشحال و سرمستم، تو که می خندی بوی بهشت عطرآگین می کند این کوی و برزن را، با تو همه چیز خوب است و ساز زندگی هم کوک. از تمام دل تنگی ها از تمام اشک ها و شکایت ها که بگذریم لبخند تو فریاد می زند که من خوشبخت ترینم، من مادری دارم به صلابت کوه، به لطافت گل، به قداست بهشت و به فداکاری شمع که ذره ذره وجودش را بر من تابید. مادر چه کلمه سهل و ممتنعی، چه کلمه مقدسی و چه مفهوم زیبایی، چگونه تو را وصف کنم که تو در وصف نگنجی! حضورت برکت است و جلوه پرنور نگاه حق تعالی به بندگانش. تو به تعداد همه روزهای گذشته صبوری به تعداد همه روزهای آینده دلواپسی، تو به تعداد آرامش همه خواب های کودکانه بیداری و من چگونه می توانم تو را ستایش نکنم؟ بهانه نمی خواهم برای بوسیدن خستگی دست هایی که عمری به پای بالیدن من چروک شد، برای در آغوش کشیدن زنی که نوازشگر همه سال های برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |