از بمباران شیمیایی حلبچه تا مقابله با کرونا؛ همچنان پرستار هستم/ روایت پرستار پیشکسوت از شغلی که بازنشستگی ندارداوایل شیوع ویروس کرونا در کشور که وضعیت ابتلای هموطنان آنقدر بحرانی شد که حتی بیمارستان صحرایی دایر شد،مدام در گروه همکاران بازنشسته فراخوان هایی بازنشر می شد که در آنها خواسته شده بود هرکس کاری از دستش برمی آید، - گروه جامعه خبرگزاری فارس- مریم شریفی؛ روزی که آن روپوش سفید را به عنوان لباس خدمت به تن کرد، یک دانشجوی 20 ساله بود اما این داستان پرفراز و نشیب بعد از گذشت 34 سال، هنوز هم برای او به فصل آخر نرسیده. هنوز هم مرور فصل های شیرین این کتاب قطور، لبخند به لبش می آورد و کامش را شیرین می کند و با یادآوری فصل های غم انگیز، اشک هایی که همپای بیماران ریخته برایش تداعی می شود. هنوز مثل همان روزهای اول، غم بیماران را می خورد و دلش برای مرهم گذاشتن بر زخم های جسم و روحشان می تپد. انگار اصلاً آن مُهر بازنشستگی زیر حکم پرستاری اش به چشمش نیامده باشد، هنوز مثل روزهای جوانی برای خدمت رسانی به هموطنان پا به رکاب است؛ می خواهد پای زلزله و سیل در میان باشد یا پای ویروس منحوسی که هر روز چهره عوض می کند و غم روی غم های انسان ها می گذارد. از سکینه سُلگی ، پرستار پیشکسوت 54 ساله ای می گویم که بعد از عمری خدمت در مقام پرستار، سرپرستار و سوپروایزر و بعد از گذشت سال ها از بازنشستگی اش، در دوران شیوع کرونا مانند بسیاری از همکاران فداکارش، داوطل برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |