حاج حسین اسداللهی گفت باید خانمت راضی باشد و وصیتت را نوشته باشی!

به هر ترتیبی آقای اسداللهی را می بیند، ایشان هم می گوید: باید خانمت راضی باشد! می گوید خانم من راضی هست و من حرف زدم.

حاج حسین به ایشان می گوید: - به هر ترتیبی آقای اسداللهی را می بیند، ایشان هم می گوید: باید خانمت راضی باشد! می گوید خانم من راضی هست و من حرف زدم.

حاج حسین به ایشان می گوید: باید وصیتت را بنویسی! قابل دسترسی و مطالعه است، این شهید به طور اجمالی معرفی شد؛ همچنین شروع زندگی مشترک او و همسرش نیز مرور شد.

انتهای قسمت اول این گفتگو به جایی رسید که شهید و همسرش از جمله افرادی نبودند که در رعایت اصول دینی سخت گیر باشند.

در ادامه مشروح دومین قسمت این گفتگو را می خوانیم؛ .

در کنارش هم محمد کارش را دوست داشت و زندگی ما هم مثل بقیه مردم یک روال عادی داشت.

فکر می کنم سال 88 قرار بود آقای قالیباف یک دیدار از منطقه 21 داشته باشند.

یادم هست که آقای ارغوانی بکوب دو شب اضافه کار رو هم می آورد توی خانه انجام می داد.

من گفتم: حالا چرا این قدر تلاش می کنی؟ گفت آقای قالیباف قولش را داده که اگر این کلیپ، کلیپ خوبی باشد، من می توانم سفر مکه بروم! به خاطر همین همه خستگی اش را به جان می خرم.

دو شبانه روز بدون اینکه ذره ای بخوابد، کار کرد.