«مرتضی» با تن مجروح به دنبال دوستان شهیدش رفت!به گزارش سایت قطره و به نقل ازگروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، سه داغ و غم فرزند، حاج خانم کریمی را آنقدر قوی کرده بود که وقتی گفتند مرتضی در سوریه شهید شده و پیکرش هم نیامده، - خودش ماشین را با یک راننده برمی دارد که برود. می رود بچه ها را جمع کند، وقتی نیرو ها را جمع می کند، از آن طرف یک موشک کُرنر می خورد که آقا مرتضی همانجا به شهادت می رسد. به گزارش سایت قطره و به نقل ازگروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، سه داغ و غم فرزند، حاج خانم کریمی را آنقدر قوی کرده بود که وقتی گفتند مرتضی در سوریه شهید شده و پیکرش هم نیامده، مقاومت کرد و حتی حاضر شد مادریِ چند شهید گمنام و چند شهید از شیرگاه های بهزیستی را قبول کند. مادر شهید مرتضی کریمی شالی وقتی به مهمانخانه طبقه دوم خانه شان وارد شد، ابهت و صلابتش، رشته افکار و سئوالاتمان را به هم ریخت. چند دقیقه صبر کردیم تا فضا به حالت عادی برگردد و مصاحبه را شروع کنیم. آنچه در یک صبح زمستانی بین ما و مادر شهید کریمی و همسرِبرادر شهید گذشت را در شش قسمت برایتان آماده کرده ایم. در روزهایی که حدود 6 ماه از پیدا شدن بخشی از پیکر آقامرتضی می گذرد و حالا آرامشی عجیب به دل مادر داغدار خانواده نشسته است. **: شما تلفنشان را داشتید؟ چطور به دست آوردید؟ مادر شهید: از حاجی آقا گرفتم. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |