از جیبی پر از دانه آفتابگردان چه خواهد رویید؟/اسلاوی ژیژک

سیاستِ رهایی بخشِ ما باید این باشد که با کسانی همبستگی داشته باشیم که با آنها هیچ تعلق عاطفی مشترکی نداریم.

/ دقیقه کنونی، دقیقه حقیقت نیست که همه چیز در آن روشن باشد، - سیاستِ رهایی بخشِ ما باید این باشد که با کسانی همبستگی داشته باشیم که با آنها هیچ تعلق عاطفی مشترکی نداریم.

/ دقیقه کنونی، دقیقه حقیقت نیست که همه چیز در آن روشن باشد، یعنی زمانی که تضاد اساسی به وضوح دیده می شود.

اکنون در قلبِ دقیقه ای از ژرف ترین دروغ ها به سر می بریم.

اعتماد؛ اسلاوی ژیژک* مایکل ماردر در نشریه سالنِ فلسفی، متنی بسیار عالی منتشر کرده است درباره آن زنِ اوکراینی که به سرباز روسی دانه آفتابگردان می داد.

به نظرم این متن عالی است زیرا همان کاری را می کند که امروز از همه بیشتر احتیاج داریم، به عبارت دیگر این متن به واکنش های مان نسبت به فاجعه اوکراین بُعدِ فلسفی عمیق تری می بخشد.

این ماجرا من را به یاد رمانِ جیبِ پر از چاودارِ آگاتا کریستی از مجموعه خانم مارپل انداخت.

در این رمان، رکس فورتِسکو که تاجر ثروتمندی اهل لندن بود، پس از نوشیدنِ چای صبحانه اش می میرد و با بررسی لباس هایش معلوم می شود که در جیبِ کتِ مقتول مقادیری چاودار یا گندمِ سیاه وجود دارد.