مردانی که رزم خاک و گرما می کنند برای مردم/ صدای پای آب نزدیک استخبرگزاری فارس-همدان، سولماز عنایتی: زیر تیغ تیز آفتاب و ذرات غبار حواله شده به آسمان، درست وسط روز میان جاده ای یک طرفه هزار بار خم و راست می شد، دست به بیل و کلنگ متبرک می کرد و زانو می شکست؛ لحظه ای عرق جبین پاک می کرد و دوباره از نو. سن و سال دار بود، شاید 60 شاید هم بیشتر، آخر رد فراز و فرود زندگی در گوشه چشمان ریز و نافذش خانه کرده و پینه دستانش از هم سبقت می گرفتند، ولی خب کلاه زمخت و آبی رنگش حائل چین و واچین پیشانی شده بود و رقم و عدد سنش را پنهان می کرد. از اسم و رسمش سراغ گرفتم، اسمش را مشت علی صدا می زدند. زانو شکستم و مشت علی را از میان حفاری سه متری یا بیشتر صدا زدم، سیگار گرداند و به سویم آمد و گفت دخترم خطر داره می افتدی داخل کانال ؛ انگار گوشم بدهکار نباشد، یک راست رفتم سر سلام و علیک و سین جیم کردن مرد. صبور بود و کارکشته، بعد از کلی پرس و جوی من و اشاره به صلاه ظهر و عرق شره کرده روی گونه اش، گفت با جان و دل پای کار مردم وایسادیم، شب و روز اینجا کار می کنیم تا آب برسه ، همین جمله کافی بود تا رسم مشت علی هم هویدا شود و با افتخار او را ناجی آب بخوانم. سکانسی از یک فیلم زنده، همدلی مردم برای مردم شانه به شانه ناجی آب جوانی رعنا، قامت چپانده بود میان کانال بل باریک و تا جان داشت به سنگ و کلوخ رحم نمی کرد، تیغ تیز آفتاب و گ برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |