روایتی از سفره حضرت رقیه(س) و ادای یک نذر قدیمی« الهی خیر ببینی مادر، بالاخره بساط این روضه رو فراهم کردی!» چشمانم پر اشک می شود. «الهی قربونت برم مامان، وظیفه م بود. - گروه زندگی-نفیسه خانلری: بوی مطبوع سبزی خوردن تازه و نان سنگگ کنجدی، پنیرهای برش خورده و خرماهایی با مغز گردو، به خوبی نشان می دهند که در این خانه قرار است اتفاق مبارکی بیفتد. از صبح زود همگی دور هم جمع شده ایم تا لقمه های نان پنیر سبزی را بپیچیم و به میزبانی مهمانان عزیزی برویم که قرار است تا چند ساعت دیگر به این خانه بیایند و در یک روضه خاص عزاداری کنند. مادرم در گوشم زمزمه می کند: الهی خیر ببینی مادر، بالاخره بساط این روضه رو فراهم کردی! چشمانم پر اشک می شود. الهی قربونت برم مامان، وظیفه م بود. انشالله که خود حضرت رقیه(س) نظری هم به ما کنند. دخترم، آرام کنارم می نشیند و با دستمالی در دستان پرمهرش، اشک هایم را پاک می کند. همین کار کافی است برای آنکه کمی خوددار باشم و خیلی جلوی بچه ها گریه نکنم. ادای نذر و حس سبک بالی لقمه ها یکی یکی در کیسه ها جای می گیرند و با تک گل سبز رنگ روبانی، تزیین می شوند. با کمک پدرم که در این دوسال کرونا، مدام نذر سفره حضرت رقیه(س) را به ما یادآوری می کرد، لقمه ها را داخل سینی می گذاریم و به هم لبخندی بغض آلود می زنیم. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |