داستان نجات از کمین کومله در کتاب «عملیات والفجر 9»به گزارش سایت قطره و به نقل ازگروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، کتاب «عملیات والفجر 9» ازجمله کتاب هایی است که توسط هیئت معارف جنگ شهید سپهبد علی صیاد شیرازی، به زیور طبع آراسته شده است. - به سرباز گفتم: بیا برویم. گفت: کشته می شویم، من الان نمی آیم صبح می آیم. من آمدم بیرون و رفتم در یکی از خانه های مردم عادی، خیلی هم از من استقبال کردند و گفتند که از آنها و کومله ها متنفر هستند. به گزارش سایت قطره و به نقل ازگروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، کتاب عملیات والفجر 9 ازجمله کتاب هایی است که توسط هیئت معارف جنگ شهید سپهبد علی صیاد شیرازی، به زیور طبع آراسته شده است. در بخشی ازاین اثر امیر سرتیپ دوم محمد کامیاب با اشاره به حضور نیرو های کومله در جبهه غرب می نویسد: در همین ایام بعد از این قضایا (عملیات والفجر 9)، به مرخصی رفتم. در زمان بازگشت از مرخصی، سرباز راننده باید می آمد ما را از مریوان سوار می کرد و به یگان می برد. ولی راننده دیر رسید، حالا یادم نیست که چه اتفاقی افتاده بود و ما به شب خوردیم. ما از مریوان حرکت کردیم به سمت یگان و به یک روستا رسیدیم به نام آرم ارده ، جلوی ما را گرفتند گفتند: پیاده شوید، پیش ما بیایید. ما رفتیم، حالا نگو که آن ها کومله بودند و کمین زدند به ما و ما را گرفتند. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |