چرا منافقین به خون «امامقلی» تشنه بودند؟/ روایت مردی که کودک کشی را تاب نمی آوردخبرگزاری فارس چهارمحال و بختیاری؛ نرجس سادات موسویاول دی ماه سال 1360 بود هوا سوز عجیبی داشت ابرهای سیاه سقف آسمان را پر کرده بود اما انگار آسمان قصد باریدن نداشت؛ اشک هایش یخ بسته بود و روی صورتش جا خوش کرده بود و هنوز باور نداشت لحظه خداحافظی و وداع با امام(ع) است اما به یکباره صدای مهیب انفجارِ نارنجک، بغض آسمان را ترکاند و چهارراه خواجه ربیع مشهد پر از خون شد. امامقلی و مجتبی در خون می غلتیدند، امامقلی غلتی زد و نگاهش را به سمت گنبد طلای امام رضا(ع) چرخاند و لبخندی گوشه لبش جا خوش کرد. از کودکی کفن پوش امام رضا(ع) شده بود و نمی دانم در آخرین وداع در خلوت خود با امام چه گفته بود که هنوز از حرم دور نشده، مورد اصابت نارنجک منافقین قرار گرفت. زن جوان چادرش را روی سر بچه اش کشید تا صحنه خون بار را نبیند و مغازه دارها کرکره مغازه را پایین می کشیدند تا در امان باشند. یک سال نشده بود که سازمان منافقین به صورت رسمی دستور به حمله مسلحانه و کشتار جمعی داده بود و بدون پرده پوشی از کشتارها با عنوان های اعدام انقلابی و یا آتش مهر خلق صحبت می کرد اما مگر امامقلی که بود که نامش در لیست سیاه منافقین قرار گرفته بود. امامقلی در سن 25 سالگی در سال 1349 برای دیدن دوره یک ساله از طرف کارخانه ذوب آهن اصفهان عازم شوروی شد اما نبوغ وی باعث شد این دوره در برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |