چله نشین حکایتی خونین/ دستانی که رنج حرم را لمس کردبه گزارش سایت قطره و به نقل ازخبرگزاری فارس از شیراز، انعکاس نورهای پاشیده روی زمین، کف دستم را نشانه می رود. صحن حرم با آن قصه ها و خاطره های همیشگی، اینک چهل روز پرماجرا را پشت سر گذاشته، چهل روز پرالتهاب را. نور را از کف دستانم به دلم عبور می دهم و با دلی که از درد جار می کشد، به سمت ضریح حرکت می کنم. نور روی آینه کاری دیوارها تلألو می یابد، دستانم روی آینه های قطعه قطعه سر می خورد و زبانم اذن ورود را جاری می کند. در دلم روضه مادر سادات باریدن گرفته. انگار در دلم غلغله ای بی پایان است و لحظاتی که شاهد ریختن اشک های داغ روی سنگ های سرد مرمر کف زمین هستند. چله نشین چله نشین ماجرایی دردآلود شده ام. چله نشین خانواده هایی که اربعین عزیزان پرپر شده خود را به سوگ نشسته اند. ضریح را به شهادت می گیرم که دل داغداران را تسلی بخشد، غافل از اینکه ضریح خود سوگوار است. دستانم با ضریح تلاقی می کند. دلم ذره ذره آب می شود. زائران دیگر هم حال بهتری ندارند همه برای تسلی آمده اند. زیارتم با زیارت های قبل تفاوت دارد. بافته های رنج در شبستان امام خمینی، موقعیت شهدای حادثه تروریستی را تصور می کنم: آرشام، مادر و پدرش، لحظه تیراندازی کدام سمت بودند؟ علی اصغر معصوم در کدام سو؟ معصومی آن جوان نخبه، کیاسی آن آزاده دفاع مقدس، پورعیسی خادم مسافر و سایرین. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |