بچه های خانه به دوشبچه هایی که تنها تشنه محبت و گرمی خانه هستند، به ناگاه گرفتار سیل بدرفتاری و تنش در خانواده می شوند، جایی که صدایی برای فریاد ندارند و بر خلاف سن کم باید رنجی عظیم را بپذیرند، - رنج دوری از والدین و کانون گرم خانواده. جابجایی در ایام کودکی می تواند برای بچه ها آسیب زا باشد، چه عوض کردن مدرسه باشد، چه تغییر محل سکونت، اما در شرایط طلاق وضعیت خطرناک تر است و بچه های طلاق باید هم جابجایی را تجربه کنند و هم دوری از والدین را، بچه هایی تنها که گاهی کنار مادر هستند و گاهی کنار پدر، که کم کم دچار افسردگی های شدید می شوند. آرزو تنها 6 سال دارد و در اوج شوق دویدن و بازی کردن، رفتارهایی را می بیند که نباید ببیند، حرف هایی را می شنود که نباید بشنود و دردی می کشد که هیچ گاه بزرگ ترها، توان درک آن را ندارند. شاید تنها آرزوی بزرگ اما کوچک او این است که والدینش کنار هم و در یک خانه زندگی کنند، او رابطه و مشکلات را نمی فهمد اما کمبود محبت و سردی خانه را به خوبی می تواند حس کند. کودکان بیش از افراد دیگر خانواده، حس بودن و صمیمیت را می فهمند، شاید همین درک بالاست که آنها را برای زندگی اجتماعی در آینده آماده می کند. آرزو اما مجبور است که در هر زمان، تنها یکی از والدین را کنارش داشته باشد، یک هفته پیش مادر و یک هفته پیش پدر، یا کل تعطیلات را باید با ی برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |