مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
سه شنبه، 27 دی 1401 ساعت 11:012023-01-17حوادث

سلام، من زنده ام!/ عاشقانه ای از یک زن که داعشی ها همسرش را زنده زنده سوزاندند


  کارگر شرکت فولاد بود.

سبزه و با صورتی استخوانی.

یک مرد تمام عیار.

آنقدر که باحیا و متین بود خب هر کسی دلش می خواست دخترش را بسپارد دست او.

شوهرخواهرم همکار منصور بود.

رفت و آمد و تا می توانست از خوبی هایش گفت.

سر پای خودش ایستاده.

با غیرت است.

اگر زمین به آسمان برسد نمازش قضا نمی شود.

تا حالا سرش را بلند نکرده توی صورت زنی نگاه کند.

نان حلال را زیر پای فیل هم باشد درمی آوَرَد.

خلاصه آنقدر از خوبی های منصور گفت که ندیده، عاشقش شدم.

وقتی آمد خواستگاری خودش را از خودش هم بیشتر دوست داشتم! میدانی؟ واقعا قسمت بود که به هم معرفی شدیم.

من خیلی خوشبخت بودم که عروس منصور شدم.

خانم شریفی عبایش را جلوتر کشید و دست هایش را روی هم گذاشت: زندگیمان را توی یک اتاق از خانه ی پدری منصور شروع کردیم.

می رفت سر کار و من به بهانه ی آب و جارو زدن توی حیاط منتظرش می ماندم.

یک ماه بعد از عروسیمان بود.

درست مثل هر روز که منتظرش بودم، گرفته و پکر برگشت خانه.

لباس چرک هایش را از توی پلاستیک درآوردم: چیزی شده منصور؟ نشست کنار باغچه و سرش را بین دست هایش گرفت: فرحِ عزیزم، من قول دادم تو را خوش بخت کنم.

تو با هزار امید و آرزو آمدی خانه ی من اما پیمانکار امروز اخراجم کرد.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

سلام، من زنده ام!/ عاشقانه ای از یک زن که داعشی ها همسرش را زنده زنده سوزاندند

سلام، من زنده ام!/ عاشقانه ای از یک زن که داعشی ها همسرش را زنده زنده سوزاندند