ماجرای یک نامه مهروموم شدهنامه مهروموم شده ای دادند ببرم محضر. با اینکه بخشیدن مهریه از نظر من دلیلی نداشت، اما طلبی از شهید نداشتم. همه جانم را حاضر بودم ببخشم تا ابوالفضل کنارم و راضی از من باشد. - نامه مهروموم شده ای دادند ببرم محضر. با اینکه بخشیدن مهریه از نظر من دلیلی نداشت، اما طلبی از شهید نداشتم. همه جانم را حاضر بودم ببخشم تا ابوالفضل کنارم و راضی از من باشد. به گزارش سایت قطره و به نقل ازایسنا، کتاب اشک را مهلت ندادیم نوشته سمیه جمالی، خاطرات زهرا یوسفیان همسر شهید ابوالفضل محمدی در 136 صفحه با شمارگان 1000 نسخه توسط انتشارات 27 بعثت چاپ و روانه بازار نشر شد. این کتاب اولین کتاب از همسرانه است که توسط این انتشارات منتشر شده است. در بخشی از این کتاب می خوانیم: هزار دلیل بافتم برای ماندن با تو، اما بی تو. نمی توانستم دل از مهرت بردارم، همه این ها بهانه بود. جوانی ام را به نامت زده بودم. ماندم، تا جایی که می شد بمانم. چه گذشت بر من شب های بی تو. همه یک سو، روزی که برای اجازه عقد به بنیاد رفتم و ماجراهایش سوی دیگر. گفتند: باید احراز شهادت را امضا کنید، بعدش هم چهار ماه عده نگه دارید. رفتم گواهی بدهم، هر چند چهار ماه عروسی عقب می افتاد و ما کارهایمان را کرده بودیم. برگه را بیرون کشیدند، دیدم قبلاً امضایش کرده ام. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |