مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
جمعه، 5 اسفند 1401 ساعت 12:302023-02-24سياسي

عاشقانه های مادر یک پاسدار در فراق فرزند شهیدش


دقیقا یکی دو ماه بعد از ازدواجش بود که قرار شد برای خدمت به مردم عازم سیستان و بلوچستان شود، دل توی دلم نبود تازه عروسش را بهانه می کردم تا شاید دست از رفتن بردارد اما آب پاکی را روی دستم ریخت و گفت خودت در مکتب امام حسین(ع) یادم دادی همیشه برای حق قیام .

- نرجس سادات موسوی؛ خبرگزاری فارس چهارمحال و بختیاری لالا لالا گل لاله بریم تا دشت آلاله حسین جانم حسین جانم حسین ای جان جانانم حسین ای اشک چشمانم حسین ای قوت جانم لالا لالا گل رعنا بگو هر دم حسینم وا لالایی محمد ذکر سیدالشهدا بود الهی قربون این خنده اش بشم، بچم اسم حسین (ع) را که می شنید لبش پر از خنده می شد و آرام می گرفت.

با گوشه روسری نم چشمش را گرفت و گفت: ای بابا سیبت را پوست بگیر، باز من یاد لالایی خواندن هایم برای محمد افتادم و پذیرایی یادم رفت، از آن پرتقال ها قاچ کن.

تکه سیبی را در دهان گذاشتم و چشم در چشم حاجیه خانم گفتم: حاج خانم حالا که لالایی خواندی و ما را هوایی کردی از کودکی هایش برایمان بگو، بچه های آخری همیشه بازیگوش اند و عزیز کرده اهل خانه.

نگاهش را از قاب عکس برنمی دارد او هم می خندد: محمد فرزند یکی مانده به آخری بود با تمام کوچکی اش شیرین زبان بود و رفیق 8 تا خواهر برادرش، آن موقع ها به هر بهانه ای بال چادرم را می گرفت و با من راهی مسجد و روضه و مولودی می شد، بعد


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

عاشقانه های مادر یک پاسدار در فراق فرزند شهیدش

عاشقانه های مادر یک پاسدار در فراق فرزند شهیدش