قصه پر غصه این اسطوره فراموش شده پس از 43 سالقرارمان را برای ساعت 9 صبح یک روز نسبتاً سرد زمستانی گذاشته بودیم، منزلش در حاشیه یک خیابان اصلی در خلیل آباد قرار داشت، زنگ خانه کنار در کوچک آبی رنگ را که زدم فکرم پی آن بود که با چه تیپ شخصیتی مواجه خواهم شد، - ایسنا/خراسان رضوی قرارمان را برای ساعت 9 صبح یک روز نسبتاً سرد زمستانی گذاشته بودیم، منزلش در حاشیه یک خیابان اصلی در خلیل آباد قرار داشت، زنگ خانه کنار در کوچک آبی رنگ را که زدم فکرم پی آن بود که با چه تیپ شخصیتی مواجه خواهم شد، پس از ورود به حیاط کوچک خانه، پنجره نسبتاً بزرگی روبرویم بود. پشت آن فردی روی تخت، به شکم دراز کشیده بود که توجه ام را جلب کرد، سری تکان داد و لبخندی زد. با استقبال بانویی در باز شد و سلام و علیکی بینمان رد و بدل شد، پیش روی من حسن رستمی شهید زنده، دوران هشت سال دفاع مقدس که به دلیل جانبازی 40 سال ویلچرنشین است قرار داشت. او از اینکه نمی تواند به رسم میهمان نوازی جلوی پایم بلند شود عذرخواهی کرد و با خنده ای که بر لب داشت گفت: این اولین باری است که کسی برای شنیدن خاطراتم به سراغم آمده است، عرق شرم بر پیشانی ام نشست از این که سال هاست، این جانباز 70 درصد روی تخت خوابیده و با ویلچر این طرف و آن طرف می رود و در تمام این سال ها شکوه و گلایه ای نداشته است. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |