«جان بها» رمانی امنیتی که امیدواریم واقعیت نداشته باشد!ابراهیم قصه «جان بها» بعد از اینکه در سوریه نتوانست جان برادش را نجات بدهد به تهران آمد و تصمیم به استعفا گرفت، اما در جریان شلوغی های دی ماه 1396 متوجه شد که بهترین همکارش در مقابلش قرار دارد و . - خبرگزاری فارس ـ گروه کتاب و ادبیات ـ محمدرضا اسماعیلی: کتاب جان بها اولین نوشته سیدمصطفی موسوی است که توسط نشر کتابستان معرفت به چاپ رسیده است. جان بها داستان فردی به نام ابراهیم نیرویی با سابقه 10 ساله در یک سازمان امنیتی است که همسری به نام فاطمه و دختری به نام زینب دارد. ابتدای این داستان با کابوسی که ابراهیم در سوریه می بیند، شروع می شود؛ کابوسی که همان ابتدا صحنه هایی از کربلا و حضرت رقیه(س) را برای ما تصویرسازی می کند. در بخش اول این اثر ابراهیم در سوریه حضور دارد و مسئول یک تیم عملیاتی است که باید مسئولانی را از فرودگاه تا مقر اسکورت کنند. در این بخش حسین، ابراهیم، ابورقیه راننده ماشین و فردی که معاون است در یک تویوتا در کنار هم هستند. البته در هر ماشین یک شخصیتی که نمی دانیم نظامی است یا سیاسی یا هر چیز دیگر وجود دارد. بعد از اینکه حرکت می کنند، 2 ماشین داعشی به آن ها نزدیک می شوند. آخر این تعقیب و گریز در جاده هایی که باید با چراغ خاموش و سرعت بالا رانندگی کرد این می شود که داعشی ها می میرند و ماشینی که ابراهیم درش هست با شهادت برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |