مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
یکشنبه، 8 مرداد 1402 ساعت 11:552023-07-30سياسي

روایت هایی از سفرهای یک معلم


احترام و حرمت بسیاری برای همسرش قابل بود؛ می گفت که خیلی باید مرد بود که سالها منتظر همسری ماند که هر لحظه امکان داشت کشته شود و همسرم منتظرماند.

- به گزارش سایت قطره و به نقل ازایسنا، در شهادت جانباز و آزاده شهید علی اصغر رباط جزی، نوید صالحی در قالب یادداشتی، خاطراتی از این شهید بیان کرد.

در این یادداشت می خوانیم: اواخر سال 69 بود که مرحوم فریدون محمدی بروبچه های قدیمی را جمع کرد و خبر خوش را داد؛ حاج اصغر قرار بود دوباره کلاس های نهج البلاغه را راه بیندازد.

بعد از 8 سال اسارت، فکر نمی کردیم حوصله سر و کله زدن با بچه ها را داشته باشد.

روزی که از اسارت بازگشت، لاغر و نحیف بود.

نگاهش به تصاویر شهدا قفل می شد و مدتها ساکت می ماند اما خیلی زود با همان روحیه بالا و مهربانی همیشگی اش کلاس ها را راه انداخت.

دو گروه بودیم، یکسری از اسرا که هشت سال با حاج اصغر بارها و بارها تا مرز شهادت رفته بودند و یک دسته هم ما بودیم که در تمام این سال ها تصورمان این بود که حاجی کی برمی گردد.

غروب های چهارشنبه قرارمان بود.

فریدون محمدی براثر یک سانحه فوت کرد و عروج او باعث شد تا بچه ها مقیدتر شوند.

روز تشییع فریدون را فراموش نمی کنم.

با اینکه حاج اصغر از همه بی تاب تر بود ولی سراغ تک تک بچه ها می رفت و آرام شان می کرد.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

روایت هایی از سفرهای یک معلم

روایت هایی از سفرهای یک معلم