چند روایت معتبر از همسایگی با خانواده امام خمینی(ره) از نجف تا جمارانخادم امام با یک شیشه آب قند و یک دسته پول که 100 هزار تومان می شد آمد: «این را بدهید پدرتان بخورد این پول هم برای مخارج مداواست خبر سلامتی پدرتان را هم برای امام بیاورید. - فارس پلاس؛ دیگر رسانه ها - تسنیم نوشت: کتاب حوض شربت نوشته مریم قربان زاده روایت داستانی زندگی مشترک بتول باوقار و اسماعیل فردوسی پور است؛ خانواده ای که در دوران پیش از انقلاب اسلامی به علت ممنوع المنبر شدن شیخ اسماعیل با وجود مشکلات متعدد به نجف اشرف هجرت می کنند و زندگی در همسایگی بیت امام خانه ای انتخاب می کنند. این کتاب روایت های دست اول و جالبی از ارتباط این خانواده با بیت امام و روزگار مبارزه پیش و پس از انقلاب دارد که در ادامه برش هایی از این کتاب را با هم می خوانیم: 1- اولین دیدار با بیت روح الله خمینی اولین باری بود که بتول بعد از یک سال زندگی در نجف می خواست خانم و آقا را ببیند از این خانه به آن خانه شدن توفیق دیدار را از او گرفته بود عصر جمعه سر و صورت بچه ها را شست و لباسشان را عوض کرد. خودش هم پیراهن بلندی را که تازه با خانم موسوی دوخته بودند پوشید. زنان عرب از این پیراهن ها می پوشیدند و به آن ماکسی می گفتند. تا خانه آقا راهی نبود. بتول سنگین بود و با آن که سختش بود اما مجتبی را بغل گرفت محمد هم دنبال آنها راه افتاد. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |