مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
شنبه، 11 آذر 1402 ساعت 09:112023-12-02حوادث

این جوانِ افغان، تنهاست؛ سر مزارش می روی؟


 فکر کن چند هزار کیلومتر آن طرف تر از خاک وطن ات در خاکی خوابیده باشی که هیچ آشنایی، نشانی اش را نمی داند تا سر مزارت بیاید.

فکرش را بکن که فراموش شوی، به قول محمود درویش، گویی که هرگز نبوده ای! فکرش را بکن و به عکس تلخیِ اشک چشم های بادامی رجبعلی خیره شو.

در آن ها دنبال خودت بگرد.

و تنهاییِ یک مرد غریب را با تمام وجودت لمس کن.

آیا سر مزارش می روی؟ فکرش را می کنم و قلبم می تپد.

سرم گز گز می کند.

و بغض، گلویم را فشار می دهد.

یک تکه سنگ کوچک برمی دارم و دو سه بار روی قبر رجبعلی می کوبم که شاید بیدار شود و بداند کسی آمده دیدن اش، و آرام با خودش زمزمه می کنم: آخر به تو چه ربطی داشت برادرِ من؟! تو که اصلا ایرانی نبودی.

مگر تو از جنگ فرار کردی و به اینجا پناهنده شدی تا کشته شوی؟ خب چه کاری بود! می ماندی افغانستان و می گذاشتی زیر دست شوروی ها اما لااقل توی خانه خودت بمیری! سنگ فراموشی جوابی نمی دهد.

سال هاست سنگی به قُطر فراموشی روی کفن خونین اش کشیده اند که دهانش را بسته.

برایش فاتحه می خوانم اما نمی فهمم اش.

کاری که او کرد برای منِ وابسته به تعریف مرزها، عجیب است.

وقتی از اینجا تا آنجا، ایران و از آنجا تا یک کجای دیگر، افغانستان است، رجبعلی به چه حقی تصمیم می گیرد که در خاک دیگری جان فدا شود؟! آن هم بین مردمی که حتی به او زن ندادند تا زندگی کند.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

این جوانِ افغان، تنهاست؛ سر مزارش می روی؟

این جوانِ افغان، تنهاست؛ سر مزارش می روی؟