از سال 88 رأی ندادم تا این که بگومگوی زاکانی وپزشکیان را دیدم: ما پدر مردم را درآورده ایم

از سال 88 رأی ندادم تا این که بگومگوی زاکانی وپزشکیان را دیدم: ما پدر مردم را درآورده ایم یادداشت وارده من از سال 1388 تا کنون حتی یک بار هم رای ندادم.

من در این همه سال حتی برای رای دادن هم وسوسه نشدم.

 امسال مناظره ها را دیدم نه به خاطر این که ببینم کدام شان بهتر است که بروم به او رای دهم بلکه از سر بیکاری دیدمشان.

اما در مناظره ها تصمیمم عوض شد.

نه به خاطر این که یکیشان گفت برایتان طلا می دهم ، یا یکیشان گفت به شما زمین می دهم یا یکیشان گفت حقوقتان را به اندازه تورم بالا می برم.

هیچکدام از اینها مرا ترغیب نکرد به رای دادن چون از این حرف ها زیاده شنیده ام و به نظر وعده سرخرمن هستند.

  اولین جرقه ای که هنگام نگاه کردن مناظره در ذهن من زد آنجایی بود که در بگو مگوی زاکانی و پزشکیان حرف به مردم کشید و پزشکیان گفت: پدر مردم را ما درآورده ایم و زاکانی فوری جواب داد: ما در نیاورده ایم ! از این که می دیدم یک نفر توی تلویزیون بدون لکنت زبان مسوولیت می پذیرد و می گوید ما مسوولان پدر مردم را درآوردیم، تعجب کردم و از این که آن یکی مسوول زد زیرش و گفت نه خیر ما پدر مردم را در نیاورده ایم، حس بدی به من دست داد و همان جا رو به تلویزیون گفتم پس کی درآورده؟! راستش را بخواهید بقیه مناظره ها و حرف های دیگر پزشکیان را از همین نگاه دنبال کردم تا ببینم آیا با�