مطالب مرتبط:
سرقت 4 میلیارد تومانی از طلا فروشی در پارس آباد / دزدان پلیس را دست کم گرفته بودند
روش جدید دزدان / راه های جلوگیری از آن
دستبند پلیس بر دستان دزدان داروخانه
میهن دوستی، مثل کبوتران هم بو شویم!
میهن دوستی؛ ضرورت امروز ما/ مثل کبوتران هم بو شویم!
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
شنبه، 4 اسفند 1403 ساعت 16:402025-02-22حوادث

سرانجام دوستی با دزدان ناموس


من مزد بی شرافتی خود را با این اتفاق گرفتم و او را نیز به تاوان خیانتش کشتم.

انگار قطره قطره رذالتی که با همدستی هم در حق قربانیان به خرج داده بودیم دریایی شد و هر دوی ما را غرق کرد.

- به گزارش خبرگزاری مهر ، به جرم قتل دستگیر شده است.

نامش پیمان است.

مردی حدوداً 45 ساله که اثری از عذاب وجدان یا اضطراب در نگاه و رفتارش نیست.

از پیشنهاد گفت و گو استقبال می کند و می گوید: می دانم به ایستگاه آخر رسیدم و راه نجاتی ندارم.

اما اگر در زندگی ام یک کار درست کرده باشم قتلی است که انجام داده ام.

البته می دانم همه ماجرا این نیست و من دارم تقاص کارهای زشت خودم را پس می دهم.

با مقتول در محل کارم آشنا شدم.

او با وجود سن بالایش مجرد بود و خانواده اش هم شهرستان زندگی می کردند.

کم کم صمیمیتمان آنقدر زیاد شد که پایش به زندگی شخصی و خانواده ام هم باز شد.

همه فامیل او را می شناختند و پسرم نیز او را عمو صدا می زد.

باورتان می شود هر وقت مشکلی با همسرم پیدا می کردم او پادرمیانی می کرد و ما مثل یک مشاور خانواده روی حرف هایش حساب می کردیم.

شاید تا اینجا همه چیز به نظر عادی برسد اما رازی در بین من و مقتول وجود داشت که هیچ کس از آن با خبر نبود.

خانه مجردی مقتول پاتوق کارهای کثیفمان شده بود.


برچسب ها: زندگی - خانواده - ایستگاه آخر - عذاب وجدان - قطره - داده - قربانیان
آخرین اخبار سرویس:

سرانجام دوستی با دزدان ناموس

سرانجام دوستی با دزدان ناموس