چین، آمریکا و انتخابات نوامبر/محمود سریع القلمآمریکایی ها در میان خود نسبت به چین به رهیافت تهاجمی اجماع پیدا کرده اند. معنای این اجماع درگیری های فزاینده در عرصه تجارت، فناوری، گردش مالی و بانکداری، - حضور فعال در مراکز فناوری جهان (آمریکا، غرب اروپا، کانادا، سنگاپور و اسراییل)؛ افزایش وابستگی های تجاری-مالی کشورهای میان پایه و ضعیف به چین؛ نفوذ خزنده در بازار های مالی جهان؛ افزایش قدرت نظامی ملی چین (بودجه حدود 200 میلیارد دلار و پیش بینی تولیدِ 6 ناو هواپیمابر تا 2030). کانونِ قدرت چین در «افزایش تدریجی مازاد سرمایه» از طریق تجارت است و سپس انضباط کاری، تمرکز در اهداف و سیستم سیاسی درون گراست. هدف آمریکا این است که مانعِ افزایش تدریجی سرمایه چین شود تا از استیلای منطقه ای و جهانی آن جلوگیری کند. آیا چینی ها می خواهند طی چند دهه آینده ابر قدرت جهان شوند؟ پاسخ به این سوال تابعی ست از اینکه تا چه میزان کشورها بخواهند و یا به نحوی مجبور باشند چنین وضعیتی در نظام بین الملل تحقق پیدا کند. کانونی ترین استراتژی حاکمیت آمریکا برای جلوگیری از اهداف جهانی چین «تقویت و تحکیم اتحادیه های موجود» است. استرالیا، ژاپن، کره جنوبی، تایوان، ویتنام، مالزی، تایلند و تا اندازه ای اندونزی و فیلیپین در شرق آسیا از اولویت برخوردارند. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |