روایت مامان بزرگ ها و پرستار 16 ساله در بیمارستان امام حسین(ع)

در بخش کرونا همه را مامان بزرگ صدا می کرد.

بعد از اینکه غذای یکی از مامان بزرگ ها را قاشق قاشق به دهانش گذاشت.

یکی از همان مامان بزرگ هایی که حالش بهتر شده بود، - گروه جامعه خبرگزاری فارس ـ سودابه رنجبر: جهادی ها، داوطلب ها، خیران همه و همه از چند ماه پیش برای مبارزه با ویروس کرونا یی را به تن کرده اند و به یاری کادر درمان و بیماران بدحال رفته اند.

پرستاری و کمک به بیماران سن و سال نمی شناسد مثل وقتی که خدمت در دستگاه امام حسین (ع) سن و سال نمی شناسد.

پرستار 16 ساله داوطلب کمک به بیمارهای کرونا یی شده بود؛ خیلی دوست داشت بتواند در بیمارستان کمک حال پرستارهایی باشد که چندین ماه از جانشان مایه گذاشته بودند و پشت سر هم شیفت داده بودند.

با همه پیگیری هایش ماه محرم رسید و او در بیمارستان مشغول به کارشده بود.

از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید.

با خانم های سالخورده خیلی زود دوست شد.

قربان صدقه شان می رفت.

حرف هایشان را می شنید.

کمر و دست وپاهایشان را ماساژ می داد.

همه شان را مامان بزرگ صدا می کرد.

بعدازاینکه غذای یکی از مامان بزرگ ها را قاشق قاشق به دهانش گذاشت.

یکی از همان مامان بزرگ هایی که حالش بهتر شده بود.

روی تخت نشست و به رسم همه سالخوردگان دیارمان در چهره دختر جوان دقیق شد و پرسید: مادر جان چند سالته؟ مهدیه گفت: شانزده .