تالاب گاوخونی، در حال احتضارشهر، شیره جانِ مادرش، زمین را می مکد، تا هرآنچه تا پیش از این از زاینده رود، پدر شهر، به ارث برده بود زنده بماند؛ امروز پدر نیست تا نان دهد؛ «ورزنه» را می گویم، - ایسنا/اصفهان شهر، شیره جانِ مادرش، زمین را می مکد، تا هرآنچه تا پیش از این از زاینده رود، پدر شهر، به ارث برده بود زنده بماند؛ امروز پدر نیست تا نان دهد؛ ورزنه را می گویم، بدون حقابه کشاورزی، به جانِ چاه هایی در دل زمین افتاده که به زودی خشک می شوند و شهر را در ترک هایی که بر دل زمین باز می شود، فرو می نشاند و در نهایت، تالابی که تا پیش از این، خط آخر سفر آن حقابه بود، خالی تر از دشت و صحراهای کویر می شود. این شرح حال دیاری است، که تا پیش از بی مهری های وزارت نیرو، آب و کشت و کار داشت، امروز در حوالی تالابش صنعت نمک برپاست و خبری از پرندگان دلربای سالانه نیست. اگر بنا باشد بیش از این درباره تالاب نوشت، شاید بهتر باشد، از کویری متصل به کوه سیاه صحبت کرد؛ بستری که ناظر در نگاه اول نمی داند این حجم اندک از آب در دل نمک های رسوب کرده، حقیقتا آب است یا سراب؟ و اگر سراب نیست و تالاب زنده است، پس این قله های خشکی فاتح، در دل اندک آب های نقش بر زمین چیست؟ این خبر باور کردنی نیست! اما تالاب گاوخونی در حال احتضار است، زاینده رود نیست و این تالاب، قلب اصفهان، تخت بهرام گور و مقصد مهم برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |