امروز با محمدکاظم کاظمی : شادمان چه نمازند؟ وضو باطل بودکی شما روزه گرفتید که افطار کنید سرفرازی نه متاعی است که ارزان برسدسحر آن نیست که با بانگ خروسان برسد سحر آن است که بیدار شود اقیانوسسحر آن است که خورشید بگوید نه خروس الغرض بیشتر از مائده مهمان دیدیمرمه آنقدر ندیدیم که چوپان دیدیم شادمان چه نمازند؟ وضو باطل بودآب این جوی همان از ده بالا گل بود آسیا بود، ولی راه عمل را گم کردآرد را چرخ زد و چرخ زد و گندم کرد از درختی که چنین است، نچیدن بهتراز چنین راه، به منزل نرسیدن بهتر ظاهراً مرده که پوسید کفن می آیدنوح این قوم پس از غرق شدن می آید با چنین بی نفسان حرف و سخن بیهوده استما نمی میریم پس فکر کفن بیهوده است در کفن هم اثر از وضع جنون خواهد مانددست ما با تیغ از خاک برون خواهد ماند هر که با عذر و بهانه است، خداحافظ اوهر که پابسته خانه است، خداحافظ او چشم از آن سان نگشودیم که خوابش ببردبند از آنگونه نبستیم که آبش ببرد خصم گفتند و دروغ است، که دیگر گشتهآنچنانی که توان گفت ابوذر، گشته دل مبندید که صد فتنه در این پنهان استاین همان قصه اسلام ابوسفیان است مثل بیمار که صد بار تب و نوبه کنددم به دم توبه کند، بشکند و توبه کند کفر کفر است اگر مسجد اگر قرآن استخصم خصم است اگر بوذر اگر سلمان است پای این طایفه جز در پی شیطان فلج استقبله کج نیست، برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |